جدول جو
جدول جو

معنی ز بر گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

ز بر گرفتن
(دَ)
در این بیت سلمان: یاد گرفتن. دریافتن. ز برکردن:
نمونه ای است ز حراق و آتش کبریت
چراغ لاله که هر شب ز باد درگیرد
بدان چراغ شب تیره تا سحر بلبل
همه لطائف اوراق گل ز بر گیرد.
سلمان.
رجوع به بهار عجم ’زبر’ و ’آتش کبریت’ و ’زبر’ و ’ازبر’ و ’زبر کردن’ در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از از سر گرفتن
تصویر از سر گرفتن
از نو آغاز کردن، دوباره شروع کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
شامل بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بر گرفتن
تصویر بر گرفتن
گرفتن، برداشتن، برداشتن چیزی از روی زمین، ستردن یا برداشتن چیزی از جایی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ هَِ / هََ تَ)
چسبانیدن کسی را بخود رویاروی. (یادداشت مرحوم دهخدا). بغل کردن. التزام. (دهار) (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) :
ایدون گمان بری که گرفتستی
در بر به مهر خوب یکی دلبر.
ناصرخسرو.
عزمت بر این جهاد که در بر گرفته ای
بر هرچه هست در بر توکامگار باد.
مسعودسعد.
ملتزم، در برگیرنده. (دهار). ملتزم، در بر گرفته. (دهار). و رجوع به این ترکیب ذیل بر شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ غُرْ رَ / رِ رَ تَ)
حسن و جمال و آرایش یافتن:
وین خاک خشک زشت، بدو گیرد
چندین هزار زینت و زیب و فر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(چَ شُ دَ)
فال گرفتن. پیشگویی کردن. فال گفتن. عیافه. زجر: جماعتی از آن چینیان به علم، در شانۀ گوسفند نگریدند و فال زجر بگرفتند. (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 103). و بسیاری از این کندا و فال گویان و و زجر و کسانی که در شانۀ گوسفند نگرند پیش چین گرد آمدند... ده تا از آن فال گویان و دانایان چین پیش ترک فرستاد. (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 103). و رجوع به زجر، زجر کردن، فال، تفال، فالگیری، طیره، تطیر، عیافه و کهانه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ فَ تَ)
باردار شدن. بارآور شدن. میوه دار شدن:
گفتم که جز رسول بدانست وحی کس
گفتابجز نخیل رطب کی گرفت بر؟
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
تصویری از ره بر گرفتن
تصویر ره بر گرفتن
عازم شدن، حرکت کردن، راهی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
کسب اطلاع کردن، جویا شدن، خبر پرسیدن، سراغ گرفتن
متضاد: خبر یافتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
يعتنق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
Envelop, Subsume
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
envelopper, englober
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
owijać, zawierać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
kufunika, kujumuisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
обвивать , включать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
einhüllen, einbeziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
обгорнути , включати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
لپیٹنا , شامل کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
মোড়ানো , অন্তর্ভুক্ত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
감싸다 , 포함하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
sarmak, kapsamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
包围 , 包含
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
包む , 含める
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
לעטוף , לכלול
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
लपेटना , समाहित करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
ห่อ , รวม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
inwikkelen, omvatten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
envolver, incluir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
avvolgere, includere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
envolver, englobar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از در بر گرفتن
تصویر در بر گرفتن
membungkus, mencakup
دیکشنری فارسی به اندونزیایی